محل تبلیغات شما

خیلی وقته که دیگه نمی نویسم.از وقتی ادرس وبلاگو عوض کردم کم تر می نویسم شاید چون میدونم دیگه کسی نمی خونهینی چون کسی نمی خونه فکر میکنم شاید کار بی فایده ایه.نمی دونم.به هرحال این نقطه ضعفه منه.بقیه.و خوب میدونم وقتی یه تغییر بزرگ تو زندگیم به وجود می آد که بقیه رو فراموش کنم.خودم باشم و مسیر خودم

شنیدین میگن اگ رویای چیزی رو داری پس ینی خدا پتانسیلشو داده بهتون؟

حتما شنیدین

رییلی؟ینی خدایا پتانسیل دیدن کل دنیا  و قهوه خوردن تو ارامش بخش ترین کافه های ونیز و دیدن بزرگ ترین ابشار ها و بازار های دنیا رو دیدی تو من؟

یا پتانسیل تبدیل شدن به یه دکتر خفن که نه تنها تو کارش عالیه یه عشق بزرگ و خونواده ی خوب داره و توانایی شو داره مراقبت کنه از کسایی که دوسشون داره؟

یا مثلا پتانسیل اینکه یه روز بتونم از قیدو بند دیگران و نظرات احمقانشون خلاص شم و زندگی کنم؟واسه خودم و زندگی  و عشق خودم؟.واقعا پتانسیل اینا تو من هست؟

از اونجایی که فکر و ذکر من اینان.پس قطعا هستاینکه فکر کنم اینا فقط رویان دیوونه کننده است.پس بیاییم با این تئوری پیش بریم.بقیه زندگی مو می خوام با این تئوری پیش برم این باعث میشه بجنگم براش.کاری که خیلی وقته دست براشتم ازش.

 

اینا زخمن...فراموشش نکردی

بعد از خیلی وقت پیش....

این چیزیه که دنبالشم...

تو ,پتانسیل ,یه ,نمی ,خیلی ,پیش ,کسی نمی ,نمی خونه ,این تئوری ,تئوری پیش ,خیلی وقته

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

روش شناسی پژوهش در جامعه شناسی